♥♣♥رایــــــانِه ـی اَشـــــِــــی مَشـــــِــــــی♥♣♥

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ♥♣♥رایــــــانِه ـی اَشـــــِــــی مَشـــــِــــــی♥♣♥ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 31 مرداد 1393برچسب:, ] [ 20:20 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

[ شنبه 25 مرداد 1393برچسب:, ] [ 22:12 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

http://www.rouzegareno.ir/files/fa/news/1393/3/15/152634_833.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, ] [ 11:0 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:, ] [ 16:31 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

گوشه هر دو چشم خودتون رو بکشید.

 چی میبینید؟؟!

[ شنبه 17 خرداد 1393برچسب:, ] [ 15:47 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

 

ســــــال 1400؟؟؟؟؟؟!!!!!


ادامه مطلب

[ شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 21:13 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

خــــــدایــی قــبــول داریـــن؟؟؟!!

 

 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 21:10 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 


ادامه مطلب

[ شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 20:38 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

 

خـــودم کـــه ســـومـــی


ادامه مطلب

[ یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, ] [ 15:5 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

 

 


ادامه مطلب

[ جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:49 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

 


ادامه مطلب

[ جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:47 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 24 اسفند 1392برچسب:, ] [ 19:50 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 خارج از مدرسه (کافه)
تقلب (چشمهایم برای تو)
روز امتحان (روز واقعه)
زنگ زیست (معنی عشق)
کیف مدرسه (محموله)
اولین کسی که معلم از او میپرسد (قربانی)
نگاه دانش آموز به معلم (میخواهم زنده بمانم)
معلمان مدرسه (جنگجویان کوهستان)
زنگ تفریح (حمله به توالت)
مدیر مدرسه (پدر سالار)
پنج شنبه (خانه دوست کجاست)
جلسه معلمان (نقشه قتل دانش آموز)
میز آخر (بهشت پنهان)
پای تخته (قتلگاه)
ورود مدیر مدرسه (تشریفات نظامی)
کارنامه های تجدیدی (سالهای دور از خانه)
تعطیلات مدرسه (روزهای خوشبختی)
نمره ۲۰ (آرزوی محال)
گرفتن تقلب از دست دانش آموز (بازی دیگر تمام است)
امتحان شهریور (شانس زندگی)
فضول کلاس (کارآگاه ویژه)
معلم در خواب دانش آموز (شبهی در تاریکی)
بردن کارنامه به خانه(نبودن سر بر تن)
شب امتحان (وصیت نامه)
قبولی شهریور (بازگشت به خانه)
تقلب کردن (بی تو هرگز)
زنگ کلاس (دیدار ارواح)
مدرسه (چوبه دار)
زنگ ورزش (امید دانش آموز)

[ جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, ] [ 11:46 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

زمستان سردي بود.کلاغ غذايي براي سير کردن بچه هايش نداشت.پس ذره ذره گوشت تنش را کند و به آنها خوراند تا زمستان تمام شد. کلاغ مرد ولي بچه هايش نجات يافتند و گفتند: خوب شد که مُرد. خسته شديم از اين غذاي تکراري... اين است حقيقت روزگار

 
حقيقت گم شده است.از يابنده تقاضا دارم آن را حفظ كند!


ادامه مطلب

[ یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, ] [ 20:21 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

>سال ۱۲۳۰:
>مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!

>زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!

>مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!

>– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

 

>سال ۱۲۸۰:
>مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که
بمیری دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر
من . حالا واسه من میخوای
درس بخونی؟؟؟

>زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…

>مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!

> بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

 

>سال ۱۳۳۰:
>مرد: چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون
دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ
بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کنم…

>زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

>مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…

> بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:, ] [ 10:31 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

ما اینیم دیگه

 


ادامه مطلب

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:, ] [ 21:52 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]


مــــــــــن کــــــه مــیگــم 1و2


ادامه مطلب

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:, ] [ 21:43 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]



ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺻﺒﺢ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﻦ ﻭ ﻣﺎﻧﺘﻮﺷﻮﻥ
ﭼﺮﻭﮐﻪ , ﯾﻪ ﮐﻤﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻟﻮﺩﻥ. . .
ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
..
.
.

ﺍﯾﻨﺎ ﻗﻠﻢ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ , ﺧﺴﺘﻦ!خــــــســـــــتــــــه!

 

 

 

 

امروزتو خیابون یه بچه ۵ ساله به دوستش گفت پدر سگ


اونم برگشت گفت: نه که تو بابات آهوئه


..


ﻓﺮﻣﻮﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍ
.
.
ﺑﯿﺎ
.
ﺑﯿﺎ
.
ﺑﯿﺎ
.
ﺑﯿﺎ
.
.
ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ ﻧﯿﺎ



 

 

وﺍﺳﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺗﺮﺍﺱ ﻭﯾﻼﺷﻮﻥ ﮔﯿﺘﺎﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﺑﺒﺮﻩ
.
.
.
.
.

ﺯﯾﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﺎهم ﯾﻪ ﻭﺍنت ﻫﯽ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻻﻣﺼﺐ ﺭﻭﺷﻨﻢ ﻧﻤﯿﺸﻪ !!!


 


ادامه مطلب

[ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, ] [ 12:24 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

 

10ثانیه به + نگاه کنید تا دایره های صورتی محو بشوند. کلک نزنیدا!!!؟


ادامه مطلب

[ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, ] [ 2:5 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

هرچه این عکس در ذهن شما با سرعت بیشتری موج بزند،میزان استرس شما بیشتر است!!!!!

 

 

 
 

ادامه مطلب

[ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, ] [ 2:3 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]


ما که هرجایی دهَنمـــون سرویس میشه میگن امتحان الهیــه !!
اگه اینجوری باشه که من دیگه دکترای الاهیات گرفتم...

☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت میرسه که وسط مراسم ختم هستی؟

☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

همیشه فکر میکنم یه چیزی تو یخچال هست و من ازش بی خبرم!!!
ولی هرچی میگردم پیداش نمی کنم....
شماچطور؟

☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

قدیما مراسم خواستگاری برای این بود خونواده ها دختر پسر رو بهم نشون بدن
الان برای اینه که دختر و پسر خونواده هاشونو بهم نشون بدن!!

☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

مادر شوهر ها میگن : عروس مثل لیمو شیرینه اولش شیرینه ،آخرش تلخه !
ولی لیمو شیرین تا زمانی شیر ینه که کارد به جیگرش نخورده باشه.

☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

از96 ماهی شما 55 تا غرق شد چند تا ماهی دارید؟
.
.
.
.
.
.
بله ؟؟ مشغول جمع و منها بودی؟
تقصیر این مدرسه ها است که عمر شما را به فنا داده اند
تا حالا کسی شنیده که ماهی غرق بشه؟
حتما الان دانشجو هم هستی!!!!!!!!

☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

این آدمایی که سه صفحه بهشون اس ام اس میدی
بعد مثل معلولا فقط یه کلمه تایپ میکنن OK
باید بگیری اون دکمه های کیبورد موبایلشونو با بیل داغون کنی
ازش فقط یه o بمونه با یه k
تا حالشون جا بیاد!!!


☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

یارو میره بهشت
رو دیوار مینویسه:
لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا سیب بخورد!!

☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻

یارو اومده کامنت گذاشته "استفاده از فیلتر شکن حرام است" شماها همه
دارین گناه میکنید...!
یکی نیست بگه، مرتیکه خودت با قند شکن اومدی تو فیس بوک؟


ادامه مطلب

[ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, ] [ 1:29 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

دانشجوی تهران شمال :

نکته : وقتی می خونید این قسمتو سعی کنید لباتون تا حد امکان غنچه باشه:

بی ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادی . منو ترسوندی بی ...تلفظ : بی ششووور ( امیدوارم ولنتاین کچل شی . بد بد بد)

*****

دانشجوی تهران جنوب:

(.... .... .... ..... ... .. ... ..کلا سانسور شد )

*****

دانشجوی دانشگاه تهران :

وطن فروش مزدور , لیبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شرکت در انتخابات بعدی رو نداری با اون کاندید از خودت نفهم تر , فاشیست تند رو

(توجه داشته باشید که موضوع دعوا سیاسی بوده)

*****

دانشجوی پزشکی :

در دیکشنری این بروبچ کلمه ی فحش تعریف نشدست


ادامه مطلب

[ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, ] [ 1:24 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]


 

بزرگترین پرورشِ مار در سطحِ خاورمیانه، آستینِ بنده است….!!!

 

 

جملات آموزنده, طنز نوشته, جملات خواندنی

 

 

ﺑﻌﻀﻴﺎ مثل ﺁﺧﺮ ﺳﺲ ﺧﺮﺳﻲ ﻣﻬﺮﺍم هستن!

ﻓﻘﻂ ﺗﺮﺗﺮ ﻣﻴﻜﻨﻦ,

ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﺎﺯﺩﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ…

 

 
جملات آموزنده, طنز نوشته, جملات خواندنی

 

 

یه آدمایی هم هستند که هیچ وقت ترکت نمیکنن

ولی بلدن کاری کنن

تا خودت یواش یواش ترکشون کنی…

 

 

جملات آموزنده, طنز نوشته, جملات خواندنی

 

 

- واسا دنیا من میخوام پیاده شم ….

+پیاده شو..

-اِاِاِ مگه میشه ..

+بله آقا پیاده شو کار دارم…..

-نه آقا غلط کردم برو…

 

 

جملات آموزنده, طنز نوشته, جملات خواندنی

 

 

دوره زمونه عوض شده، الان دیگه غاز همسایه مرغه !

(در راستای گرانی مرغ!)

 

 

جملات آموزنده, طنز نوشته, جملات خواندنی

 

 

کم کم دارم به این باور میرسم که مثلث برمودا زیرِ تخت منه !!

هر چی میفته زیرش, غیب میشه ….

 

 

جملات آموزنده, طنز نوشته, جملات خواندنی

 

 

ضایع یعنی اینکه فامیلیت قاسمی باشه

باباتم اسمتو گذاشته باشه “میرزا” !

 

 

جملات آموزنده, طنز نوشته, جملات خواندنی

 

 

این همه میگن سرویس بهداشتی دروغه ها باور نکنین!

من خودم شخصا چند باری رفتم

کاملا غیر بهداشتیه !


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:, ] [ 12:35 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

فانتزی من اینه بدونم وقتی رفتیم بهشت از
کدوم درخت باید سیب بخوریم عایا؟؟!!!!!!

 

 

فانتزی من اینه که اون صفحه تبلیغاتی که باز میشه و میگه اگه این صفحه را ببندید دیگر باز نمی شود مرد باشه و به حرفش عمل کنه

 

فانتزیم اینه یه روز انقدر بزرگ بشم که از هیچکس و هیچ چیز نترسم
غیر از خدا.

 

یکی از فانتزیای من اینه که بوکسور شم برم مسابقات جهانی،تو فینال بیوفتم با یه اسرائیلی،بجا اینکه انصراف بدم، میرم تو رینگ تلافی این تحریمارو روش دربیارم، لتوپارش کنم جوری که راهیه بیمارستان بشه،بعد من قهرمان شم وقتی که دارن سرود تیم قهرمان ایران قهرمان بمان ایرانو پخش میکنن با یه الکترو اسموک تو گوشه ی رینگ محو شم!

 

 

یکی از فانتزیهام اینه کــــه
اولین نوزادی کــه تو فامیل بدنیا اومـد بهش لیمو ترش بدم از قیافش عکس بگیرم …
یه همچین آدم با مـحبت و بچـه دوستی هسـتم من !!

 

یکی از فانتزیام اینه کـــه
مثلا واسه آخر ترم درس نخونم برم امتحان بدم
بعد ببینم استاد داده بهم ۱۹ !!!
بگم استاد چرا استاد ؟؟؟
بگه من میدونم تو درست خوبه برای امتحان نتونستی بخونی …

 

یکی از فانتزیام اینه کـــه
یه ساعت داشته باشم که سر جلسه هر امتحانی وقتی اون رو میزنی زمان وایسه
بعد بـرم همه جواب هارو از رو کتاب ببینم و همیشه بهترین نمره رو بگیرم،
وااااااااااااای آب قـند بدیـد …


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:, ] [ 12:26 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

 

8صبح: تو رخت خواب…..

9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد23)

۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)

۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه

۲ ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار (چه لوس...اییییییییییی23)

۳ ظهر: مامااااان جورابام کو؟ (پسرا همیشه شلختن051435)

۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟

۵ عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)

۶ عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)

۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …



۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!

۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..

۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه خیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…

۲شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)خندهعجـــبـــــ ادمایــیــناااا!!خنده

منبع: ایران ناز
 
 
 

ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, ] [ 16:17 ] [ ◘•fatemeh•◘ ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه